ببخشیدازاینکه حرف خودم رامی زنم
من تنهایی ام رااندازه ی خودم دوخته ام
یقه ی زندگی ام راکشیده ام بالا
روی طناب خودم راه رفته ام
ساعتم را
خودم کوک کرده ام و
گذاشته ام زیرسرم
هوای خودم راهم داشته ام
نگذاشته ام
حرف هایم رابزنند
سال هاست
حواسم راپرت کرده ام گوشه ی کتابخانه ام
نشسته ام
سرازخودم درآورده ام
لطفا
خودتان راجای من نگذارید!!!!!!